هشـتـمیـــن خورشـیـــد

Eighth Sun
هشـتـمیـــن خورشـیـــد

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری، الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناظرات امام رضا» ثبت شده است

الامام لا یعادله عالم و لا یوجد له بدل و لا له مثل و لا نظیر. (1)
هیچ دانشمندی نظیر امام معصوم یافت نمی‏شود؛ برای او هیچ همتایی وجود ندارد.
«امام رضا علیه‏السلام»
در جلسه‏ی مناظره و گفتگویی که مأمون ترتیب داده بود بعد از مناظره با پیشوای مسیحیان و پیشوای یهودیان، امام رضا علیه‏السلام به هربذ اکبر، پیشوای زرتشتیان، فرمود:
«دلیل شما بر نبوت زرتشت که اعتقاد به نبوتش دارید چیست؟»
هربذ اکبر گفت:
«او برای ما کاری کرد که کسی قبل از او چنین کاری انجام نداده بود؛ از اخبار گذشتگان برای ما نقل کرده‏اند که او چیزهایی را برای ما روا شمرد که دیگران جائز ندانستند. از اینرو ما از او پیروی کردیم.»
امام رضا علیه‏السلام فرمود:
«مگر نه اینست که شما به واسطه اخبار رسیده، از او پیروی می‏کنید؟»
هربذ اکبر گفت:
«بلی.»
امام رضا علیه‏السلام فرمود:
«نسبت به پیامبران از آن جمله موسی علیه‏السلام، عیسی علیه‏السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز اخبار آنگونه به ما رسیده است. چگونه به اخبار مربوط به او تمسک می‏کنید و اینها را رها می‏کنید؟»
هربذ اکبر نتوانست جوابی دهد و ساکت ماند.
در این حال امام رضا علیه‏السلام رو به حاضران کرد و فرمود:
«اگر بین شما کسی است که رأی و نظرش مخالف اسلام است می‏خواهد سؤال کند، بپرسد.» (2)
پی نوشتها:
1- تحف العقول ص 464
2- توحید صدوق ص 430
منبع: کتاب بدرقه ی یار

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۱:۵۲
سید ابوالفضل رزم آیین

الامام مخصوص بالفضل کله من غیر طلب و لا إکتساب؛ فمن ذا یبلغ معرفة الامام أو کنه و صفه. (1)

همه فضیلت‏ها بدون آموزش، مخصوص امام است؛ پس چه کسی را توان شناخت امام و وصف او می‏تواند باشد.

«امام رضا علیه‏السلام»

در جلسه‏ی مناظره و گفتگویی که مأمون ترتیب داده بود، بعد از پیشوای مسیحیان، جاثلیق، امام رضا علیه‏السلام به پیشوای یهودیان، رأس الجالوت، رو کرد و فرمود:

«سؤال می‏پرسی یا من بپرسم؟»

۰ نظر ۰۳ آبان ۹۱ ، ۲۲:۳۹
سید ابوالفضل رزم آیین

مأمون در مجلسی که مملو از افرادی سرشناس بود، رو به جاثلیق کرد و گفت: ای جاثلیق! این پسر عموی من علی بن موسی بن جعفر علیه‏السلام است؛ من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی، اما طریق عدالت را در بحثها رها مکن.
جاثلیق گفت: ای امیرمومنان! من چگونه بحث و مناظره کنم که او با کتابهایی استدلال می‏ کند که من منکر آنم، و به پیامبری عقیده دارد که من به او ایمان نیاورده ‏ام.
در اینجا امام علیه‏السلام شروع به سخن کرد و فرمود: ای نصرانی! اگر با انجیل خودت برای تو استدلال کنم، اقرار خواهی کرد؟
جاثلیق گفت: آیا می‏ توانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آری، به خدا سوگند! اقرار خواهم کرد، هر چند بر ضرر من باشد.
امام علیه‏السلام فرمود: هر چه قدر می‏خواهی، بپرس و جوابش را بشنو.
جاثلیق: درباره‏ی نبوت عیسی و کتابش چه می‏گویی؟ آیا چیزی را از این دو انکار می‏کنی؟

۰ نظر ۲۵ مهر ۹۱ ، ۱۰:۳۵
سید ابوالفضل رزم آیین