هشـتـمیـــن خورشـیـــد

Eighth Sun
هشـتـمیـــن خورشـیـــد

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری، الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک

نویسندگان

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

مبانی نظری جهاد اقتصادی

جهاد اقتصادی هم چون سایر رفتارهای انسانی بر یک سلسله اصول و مبانی بنیادینی استوار است که بدون در نظر داشت آن ها، تبیین ابعاد مختلف جهاد اقتصادی آن میسر نخواهد بود.
در یک نگاه کلی مبانی نظری جهاد اقتصادی به سه حوزه معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی قابل طرح است. 

۱. مبانی معرفت شناختی

مبانی معرفتی هر فعلی به مثابه روح و جان و بن مایه آن فعل است؛ و عاملی محرک، نقش آفرین و تعیین کننده است. مبانی معرفتی نشان می دهد که چه چیزی مطلوب و نامطلوب است. اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. مبانی معرفتی اقتصاد در نوع پیشرفت و توسعه مطلوب و یا نامطلوب نقش اساسی دارد. بر همین اساس، در تعالیم دینی باور به خالق یگانه و اعتقاد به این باور که مالکیت مطلق از آن اوست و تسلیم در برابر ولایت او و اولیاء به حقش و اعتقاد به جهان واپسین و روز رستاخیز در مطلوبیت هر فعلی و انجام هر کاری نقش بنیانی دارد.

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۱ ، ۱۰:۲۱
سید ابوالفضل رزم آیین

ارزش کار خیر پنهان

مردی خدمت امام رضا(ع) رسید و سلام کرد و عرض نمود: «من از دوستان شما و پدران شما هستم که از حج برگشته ام، و خرج سفرم تمام شده است. اگر صلاح بدانید خرج سفر مرا تا رسیدن به محل سکونتم بدهید، هنگامی که به شهر خود رسیدم، آن جا دارای اموال هستم، پس به نیت شما آن مقدار مال را صدقه خواهم داد، چون خودم اهل صدقه نیستم. امام به داخل اتاق رفت و برگشت و پشت در خانه ایستاد و دست خود را از بالای در خارج نمود و فرمود:

«این دویست دینار را بگیر و به مصرف سفرت برسان، و از جانب من هم در مقابل آن صدقه نده، حال برو که من تو را نبینم و تو مرا نبینی.

شخصی از امام سوال کرد، چرا از پشت در خانه آن را دادید و نخواستید او شما را ببیند؟

فرمود: مبادا ذلت سوال را در چهره اش ببینم. آیا حدیث پیامبر(ص) را نشنیده ای که فرمود: «کار خیر پنهان ، برابر هفتاد حج، ثواب و اجر دارد؟» مگر نشنیدی که شاعر گفت:

«هر وقت به خاطرطلب حاجتی به نزد او رفتم، درحالتی به نزد خانواده ام برمی گشتم، که آبرویم همچنان محفوظ بود.» 1

منبع:روزنامه کیهان

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۱ ، ۱۸:۱۵
سید ابوالفضل رزم آیین

مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:

 ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

1-      پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

2-      پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

 مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبت‌های اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوشش‌های فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام) می‌شد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند. از این رو می‌توانیم این دوره را در زندگی امام دوران آرامش بنامیم.

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۱ ، ۲۲:۱۸
سید ابوالفضل رزم آیین

باید اعتراف کنیم که زندگى ائمه ، علیهم‏السلام، بدرستى شناخته‏نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت‏بار آنان حتى بر شیعیانشان نیز پوشیده مانده است. على‏رغم هزاران کتاب کوچک و بزرگ و قدیم و جدید درباره زندگى ائمه ، علیهم‏ا لسلام، امروز همچنان غبارى از ابهام و اجمال، بخش عظیمى از زندگى این بزرگواران را فرا گرفته وحیات سیاسى برجسته ‏ترین چهره ‏هاى خاندان نبوت که دو قرن و نیم از حساسترین دورانهاى تاریخ اسلام را دربرمى‏گیرد با غرض ‏ورزى یا ب‏اعتنایى و یا کج‏ فهمى بسیارى از پژوهندگان و نویسندگان روبرو شده است. این است که ما از یک تاریخچه مدون و مضبوط درباره زندگى پرحادثه و پرماجراى آن پیشوایان، تهیدستیم .

زندگى امام هشتم ،علیه‏السلام، که قریب بیست‏سال از این دوره تعیین کننده و مهم را فراگرفته از جمله برجسته‏ترین بخشهاى آن است که بجاست درباره آن تامل و تحقیق لازم به کار رود .

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۱ ، ۱۰:۲۲
سید ابوالفضل رزم آیین

ریّان خیلی دلش گرفته بود. انگار یک آسمان ابر در دلش سنگینی می کرد. وقت خداحافظی بود و او دلش نمی خواست از امام دوست داشتنی خود جدا شود. اما چاره ای نبود. باید به سفر دوری می رفت.
وسایل سفرش را به پشت شتر، خوب جابه جا کرد و به یکی از خدمتکارهای امام که به او کمک می کرد گفت: لطفا سطلی آب به شترم بده تا بروم از آقا خداحافظی کنم.
بعد از پله های خانه بالا رفت. امام در اتاقش منتظر بود. ریّان جلوی در اتاق که رسید ایستاد و با خود گفت: یادم باشد که یکی از پیراهن های آقا را بگیرم تا مرا در آن کفن کنند. همچنین تقاضا کنم تا چند درهم به من بدهد تا برای دخترانم انگشتر بخرم و برایشان سوغاتی ببرم.
ریّان در زد و بعد آهسته در را گشود. امام با دیدن او از جا برخاست. جلو آمد و او را بغل کرد و برایش دعا کرد. ریّان دست در گردن آقا انداخت. نتوانست طاقت بیاورد ناگهان بغض دلش پاره شد و با صدای بلند گریه کرد. امام با مهربانی سعی کرد او را آرام کند. دو خدمتکار با شنیدن صدای گریه، به سوی او آمدند. ریّان با چشم های اشکبار دست امام را بوسید. می خواست حرفی بزند اما غصه راه گلویش را بسته بود. سرانجام از امام جدا شد. همین که از پله های خانه پایین آمد، امام او را صدا کرد.
-ای ریّان برگرد!
-ریّان با تعجب رو به امام کرد. امام بالای پله ها ایستاده بود. اشک هایش را با پشت آستین پاک کرد و دوباره از پله ها بالا رفت.
-چه شده سرورم؟
امام رضا(ع) با لبخند پرسید: دوست نداری چند درهم به تو بدهم تا برای دخترهایت انگشتر بخری؟ دوست نداری یکی از پیراهن هایم را به تو بدهم؟
یک دفعه همه چیز یادش آمد و گفت:آه سرورم! می خواستم همین ها را از شما تقاضا کنم اما غم جدایی از شما آنقدر در دلم سنگینی کرد که همه چیز را از یاد بردم.
امام او را به اتاقش برد به او سی درهم و یکی از پیراهن های سفید خود را داد.
ریّان دوباره امام را بوسید و خداحافظی کرد. امام تا درحیاط خانه او را بدرقه کرد.
ریّان وقتی از امام رضا(ع) دور شد و از شهر فاصله گرفت، پیراهن امام را از میان وسایلش بیرون آورد. آن را روی صورت خود گذاشت و با نفس عمیق بویید. پیراهن پر از بوی مهربانی بود، پر از عطر اقاقی. با خود گفت: به راستی که مولایم امام رضا(ع) از دل دوستداران خود خبر دارد.

برگرفته از:«سایه سار رافت» به کوشش اداره امور فرهنگی آستان قدس رضوی

۰ نظر ۱۰ تیر ۹۱ ، ۱۷:۰۸
سید ابوالفضل رزم آیین

امام رضا علیه‌السلام و دیگر فرزندان و نوادگان امام کاظم علیه‌السلام نقش بسزایی در گرایش ایرانیان به اسلام و تشیع داشتند و همانطور که شهادت امام حسین علیه‌السلام باعث شد که حق از باطل روشن شود و قیام‌ هایی علیه بنی‌امیه به وجود آید، علم امام رضا علیه‌السلام و روشنگری‌های امام رضا علیه‌السلام نیز باعث شد فکر صحیح از فکر نا صحیح تشخیص داده شود.
ما ایرانی‌ها مدیون امام رضا علیه‌السلام و دیگر فرزندان امام کاظم علیه‌السلام هستیم زیرا در شیعه شدن ما نقش بسزایی را ایفا کردند. به تعبیر دیگر با توجه به رواج افکار مختلف در آن زمان و تشنگی مردم به معارف حقه، نقش علمی امام رضا علیه‌السلام در مجامع علمی باعث شد که اسلام صحیح از ناصحیح شناخته شود.
ایرانی ها به شدت علاقه به اهل‌بیت علیهم‌ السلام داشتند و همین محبت، باعث شده بود که بنی عباس در مقابل بنی امیه پیروز شوند و حالا مامون برای اینکه مشروعیت به حکومت خود بدهد و به تعبیر دیگر ظاهر وجیهی به حکومت خود بدهد، امام رضا علیه‌السلام را وادار به کوچ به سمت ایران کرد و ولایتعهدی را تحمیل کرد.
از سوی دیگر چون افکار جاهلی اعراب باعث شده بود نوعی زورگویی نسبت به ایرانیان داشته باشند و تنها کسانی که با این افکار مبارزه می‌کردند اهلبیت علیهم‌السلام بودند لذا ایرانیان حق طلب، حقیقت را در اهل‌بیت علیهم السلام دیدند و خواستار حضور ائمه بودند.
در نهایت، امام مظلوم با اینکه در ظاهر ولیعهد بود با انگور، مسموم شد و به شهادت رسید و بعد از شهادت، به اذن خداوند، حضرت جواد الائمه با قدرت الهی به طوس ‌آمدند و ایشان را غسل و دفن کردند.

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۱ ، ۰۹:۲۳
سید ابوالفضل رزم آیین