هشـتـمیـــن خورشـیـــد

Eighth Sun
هشـتـمیـــن خورشـیـــد

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری، الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک

نویسندگان

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است


توو ارتفاع بی کسی، اسیر این دغدغه هـام

خیابـــونا یــاری کنین، مســافر امـام رضــام

 

خیابونا یاری کنین، می خوام که زودتر برسم

راهی نمونده تا بهشـت، پیچیده باز عطر حرم

 

دیـدن گنبـــد طــلات ، نشــونــه ی رسـیــدنـه

از راه دور ســلام می دم ، چقـدر تحمّلم کمه

 

منو ببیـن! به شوق تو ، چه دلشکسته اومدم

تازه رسیدم از سفر، ببخش که خسته اومدم

 

مهمون این خونه شدم…من مهمون امام رضام

درست همین جای زمین،انگار از این دنیا جدام

 

عطر تو بود منو به این…نقطه ی رویایی کشوند

از مـن به جز یه ردّ پا، چیزی توو این دنیا نمونـد

 

یه ردّپـا که می رسـه ، حوالـی هفـت آسمـون

یه عابــر شکسـته دل،یه بی پنـاهِ بی نشــون

 

یکی که محتاج کمی… تسکین و آرامـش شده

خسته ازین بیراهـه ها،تنها همین راهش شده

 

سلام میدم به ضامنٍِ. . . آهوی این دشت غریـب

دسـت منو رهــا نکن ، توو این هیــاهـوی عجیب

 

دل بستم و سخـته برام ، باهات خدافــظی کنم

دلم باهـام راه نمی یاد، چطور دلو راضـی کنم؟!

 

دلـم می خـواد پـر بکشه ، هم بال این کبوتـرا

تــوو آسـمــــون آبــیٍ ،  بــالای گنبـــد طـــلا…

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۹
سید ابوالفضل رزم آیین

حکایاتی از امام رضا(ع)

هوا بهاری بود. نم نم، نسیم خنکی می وزید. گنجشک ها روی درخت بزرگ حیا، شلوغ کرده بودند. چند نفر از دوستان و آشنایان در خانه امام رضا(ع) میهمان بودند.
امام از اتاق میهمانان بیرون آمدند. وقتی در ایوان خانه پاگذاشتند صدای جیک جیک بچه پرستوها را شنیدند. به سقف ایوان چشم دوختند. مدتها بود که پرستویی برسقف چوبی ایوان لانه گذاشته بود. امام هر وقت که از آنجا رد می شدند به لانه پرستو نگاه می کرد و خوشحال می شد. حالا دیگر جوجه هایش بزرگ شده بودند. امام دیدند که پرستوی مادر از راه رسید. جوجه ها حریصانه نوکشان را از هم باز کردند. پرستوی مادر غذا در دهان یکی گذاشت و دوباره به آسمان پرواز کرد.
امام لبخند زد و به حیاط رفتند. وضو گرفتند. موقع برگشتن در گوشه حیاط نگاهشان به چیزی افتاد. کمی ایستادند و با تعجب به آن خیره شدند. بعد جلوتر رفتند و آن را برداشتند. خیلی ناراحت شدند. سرشان را چند بار با افسوس تکان دادند و از ناراحتی روی پله ایوان نشستند. میهمانها که منتظر برگشتن امام بودند از دیرکردن او نگران شدند. یکی از دوستان جوان امام که از لای در متوجه امام شده بود بیرون آمد.
-سرورم چرا داخل نمی شوید؟ چیزی شما را ناراحت کرده است؟

۰ نظر ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۱:۵۵
سید ابوالفضل رزم آیین


سخنان اهل بیت (ع) در بردارنده خیر دنیا و آخرت است آن بزرگواران با رهنمودهای گران بهایشان، هم شیوه های خوشبختی در دنیا را فرا راه پیروانشان قرار داده اند و هم شیوه های خوشبختی در آخرت را. آموزه های به جا مانده از هشتمین امام ما نیز، هم در بردارنده رهنمودهای سامان بخشی به دنیای انسان هاست و هم به خوشبختی آخرت توجه دارد. بر این اساس و به منظور آبادانی دنیای آدمیان، به اندیشه های اقتصادی امام رضا(ع) اشاره می شود. بررسی اندیشه های اقتصادی امام هشتم(ع)، آنگاه اهمیت بیشتری می یابد که بدانیم، یکی ازاهداف مقام معظم رهبری در نام گذاری سال ۱۳۹۲به سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، شکوفایی اقتصادی ایران است. در این نوشتار به برخی ازاین اندیشه های ناب اشاره می کنیم..

 

1- کار و تلاش

کار وکوشش، قانون عام آفرینش برای شکوفایی اقتصادی و دست یابی به اهداف و آرزوهای بلند است. خداوند در این باره هیچ بخلی نورزیده است. هرکه این قانون را به درستی به کار گیرد، دنیای او رونق می گیرد و شکوفا می شود؛ اگرچه بر آیینی جز آیین اسلام باشد. در مقابل، هرکه از این قانون مهم، غفلت کند و آن را نادیده انگارد و وانهد، دچار تنگنا، عقب ماندگی و تهی دستی خواهد شد؛ اگرچه مسلمانی شیعی و دارای مکتب «اثنی عشری» باشد و گرچه شب و روز خویش را به دعا و توکل و عبادت سپری کند.


امام رضا(ع) به خوبی از این قانون آگاه بود، چنان که سامان بخشیدن به دنیای انسان ها را در گرو پای بندی به این قانون می دانست. در نتیجه، آنها را به کار و کوشش فرا می خواند. احمد بن ابی نصر بَزّنطی می گوید: «به امام رضا(ع) گفتم: کوفه به من نمی سازد و زندگی در آن همراه با مضیقه است. زندگی ما در بغداد بود و درآنجا در روزی برمردم گشاده است. حضرت فرمود: «اگر می خواهی بیرون بروی برو؛ چرا که امسال، سال آشفته ای است و مردمان را چاره ای جز طلب روزی و کوشش برای به دست آوردن معیشت خوب نیست. پس طلب و کوشش را برای به دست آوردن امکانات زندگی از دست مده».(2)
از دیدگاه امام رضا(ع)، ارزش معنوی کار چنان است که مقام کارگر را فراتر از مقام مجاهدین فی سیبل الله (جهادگران در راه خدا) می داند و می فرماید: «ان الذی یطلب من فضل یکف به عیاله اعظم اجراً من المجاهد فی سبیل الله؛ آن که با کار و کوشش، در جست و جوی مواهب زندگی برای تأمین خانواده خویش است، پاداشی بزرگ تر از مجاهدان راه خدا دارد».(3)
«تنها تن آدمی نیست که به کار نیاز دارد، بلکه رشد روح او وقوای معنوی و فکر و فرهنگ و تربیت او نیز بستگی به کار دارد و بی کاری، بر معنویت آدمی نیز آثاری زیان بار می گذارد. اگر آدمی، هر چه را که نیاز دارد،دراختیار داشت و طبیعت، آماده و ساخته پرداخته به او می داد و در نتیجه، اوقات خود را پیوسته به بی کاری و فراغت می گذراند، به فساد و تباهی کشیده می شد و ناگزیر نیرو و انرژی خود را در راه هایی صرف می کرد که به نابودی خود هم نوعانش می انجامید».(4)

2- پرهیز از اسراف

اسراف، سرگرانی با خداوند و نعمت های اوست. آن که در به دست آوردن حتی لقمه ای نان، «ابر و باد و مه خورشید و فلک» و ده ها عامل پیدا و پنهان دیگر را مؤثر می داند، هرگز اسراف نمی کند. در حقیقت، اسراف، پشت پا زدن بی توجهی و بی حرمتی به همه عوامل یاد شده است.
هرگز شکوفایی و رونق اقتصادی، با اسراف و هدر دادن بیهوده اموال امکان پذیر نیست، و هرگز شخص و ملت اسرافکار، به رشد اقتصادی نخواهد رسید. از این رو، اسراف، آفت کار نیز به شمار می آید، زیرا آن که هم کار می کند و هم اسراف، مانند آن است که در صندوقی که ته ندارد، پول می ریزد و بدیهی است ثروتی برای اندوخته نخواهد شد و پیشرفتی نخواهد کرد. اسراف، عامل اصلی فقر و تهی دستی نیز به شمار می رود. از دیدگاه عرفانی، نعمت های پروردگار ادراک و شعور دارند و آنگاه که بی توجهی فرد را به خود حس کنند، رخت بر می بندند و فرد را از نعمت ها محروم می کنند. در مقابل، اگر از انسان توجه، احترام و ارزش ببینند، نه تنها مهمان سفره زندگی او خواهند شد، بلکه نعمت های دیگر را نیز به سوی خویش فرامی خوانند. در نتیجه، نعمتی برنعمت شخص افزوده می شود.
با توجه به آنچه گفته شد، امام رضا(ع) تباه سازی اموال را پدیده ای ناپسند می داند، دوستنان و پیروان خویش را از این پدیده نامبارک باز می دارد و می فرماید: «ان الله یبغض... اضاغة المال؛ خداوند، تباه سازی اموال را دشمن می دارد.» (5) «گفتنی است تباه کردن اموال و تضییع آنها که در این روایت آمده، مفهوم گسترده ای دارد و هر نوع تباهی و نابودی و فساد در اموال را شامل می گردد. تباهی و تضییع، ممکن است براثر علت هایی چند پدید آید که از جمله آنها عبارتند از: اسراف کاری و مصرف بیش از اندازه، بی اطلاعی و نبود تخصص و مهارت در مدیریت های مالی، کوتاهی و سهل انگاری در به کارگیری اموال و مانند آنها که موجب می شوند تا سرمایه زندگی تباه شود و موجب فقر و تهی دستی گردد و حتی سیر و حرکت معنوی انسان نیز دست خوش تزلزل شود. با توجه به کلیت سخن امام رضا(ع) اگر در امور اقتصادی و مسائل مالی، برنامه ریزی درست و حساب شده ای انجام نگیرد، تضییع مال خواهد بود و اگر در داد و ستدها نیز دقت لازم به کار نرود و غبن صورت گیرد، اموال، تباه خواهد شد.»(6) از این رو، امام رضا(ع) هدر دادن و تباه ساختن اموال را، مصداقی از فساد دانسته و فرموده است: « من الفساد قطع الدرهم و الدینار و طرح النوی؛ تکه تکه کردن درهم و دینار (یا هر پولی دیگر) و دورافکندن هسته خرما(که ممکن است بذر نخلی در آینده شود)، از جمله کارهای فاسد ونادرست است».(7)

3- میانه روی در مصرف

از فضیلت های مهم اخلاقی، میانه روی در همه کارها به ویژه میانه روی در مصرف است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «واقصد فی مشیک؛ در رفتارت میانه رو باش!» (اسراء : 29) همچنین در آیه ای دیگر می فرماید: «والذین إذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا وکان بین ذلک قوامًا و آنان که چون انفاق می کنند، اسراف نمی ورزند و خست نمی کنند، بلکه میان این دو، راه اعتدال و میانه را برمی گزینند». (فرقان:67)
در اهمیت میانه روی و ناروا بودن افراط و تفریط همین بس که افراط و تفریط، از نشانه های نادانی شمرده شده و حضرت علی(ع) فرموده است: «لاتری الجاهل اماّ مفرطاً او مفرطاً؛ نادان را نبینی جز آنکه یا افراط می کند یا تفریط.»(8) شیخ محمود شبستری در این باره زیبا سروده است:
همه اخلاق نیکودر میانه است
که ازافراط و تفریطش کرانه است
میانه چون صراط مستقیم است زهر دو جانبش جحیم است
از دیدگاه امام هشتم(ع) هم کسی که در مصرف، به خود و خانواده خود سخت می گیرد و در مصرف، خست می ورزد، از جاده مستقیم بیرون است و هم آن که اسراف کرده و زیاده روی می کند. امام رضا(ع)، هر دو شیوه را ناپسند می شمارد. یکی از یاران امام هشتم(ع) می گوید: از امام رضا(ع) درباره چگونگی تأمین مخارج خانواده جویا شدم. فرمود: «مخارج خانواده، حد وسط است میان دو روش ناپسند.» گفتم: «فدایت شوم، به خدا سوگند! نمی دانم این دو روش چیست؟ فرمود: «دو روش ناپسند، اسراف و خست است. آیا نمی دانی که خداوند بزرگ، اسراف(زیاده روی) و اقتار (خست گیری) را ناخوشایند می دارد و در قرآن می فرماید:«آنان که هرگاه چیزی ببخشند، نه زیاده روی می کنند و نه خست می ورزند و میانگین این دو را در حد قوام برمی گزینند».(9)
«از دیدگاه امام رضا(ع)، تصرفات شخص در اموال خویش، محدود است؛ یعنی این گونه نیست که حال که اموال انسان ملک اوست و به وی تعلق دارد، بتواند در آنها هرگونه که خواست، تصرف کند، بلکه تصرف اوباید در حد میانه و متعادل و به دور از اسراف و خست باشد. او هم اجازه ندارد که خست ورزد و در مصرف بر خود سخت گیرد و هم مجاز نیست که اموال خویش را ریخت و پاش نماید. امام رضا(ع) در پایان سخن خویش به کلام خداوند استدلال فرمود که در آن واژه «قوام» آمده است. مقصود از قوام؛ یعنی آن استواری و اقتصادی که موجب سامان یافتن زندگی همه افراد می شود که در آن، نه کسی محروم ماند و نه کسی بی حساب برخوردار گردد. روشن است که هر چیز آنگاه می تواند عامل «قوام» باشد و زمینه استواری چیز دیگری را فراهم آورد که در موضع مناسب خود قرار گیرد و موضع مناسب، همان حد میانه و دور بودن از اسراف و خست است. اسراف و اقتار (خست) که دو سوی حد میانه است، ضد قوامیت مال است؛ یعنی مایه قوام و سامان یابی فرد و جامعه نیست، بلکه همین مال که عامل بقا و قوام است، در حال افراط و تفریط، عامل تباهی و هلاکت فرد و جامعه خواهد بود. بقاء و دوام و قوامیت، در حد میانه و اعتدال است».(10)
گشته است در میانه روی، عمر ما تمام ما از پل صراط همین جا گذشته ایم

پی نوشت ها :

1- این مقاله برگرفته شده از سایت سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان استان مرکزی می باشد.

2- محمدرضا محمود و محمد حکیمی، الحیاة، ج 6، ص 468.
3- حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 808.
4- محمد حکیمی، معیارهای اقتصادی تعالیم رضوی، صص 224 و 225.
5- تحف العقول، ص 804.
6- معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی(ع)، صص 143 و 144.
7- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 167.
8- نهج البلاغه، حکمت 70
9- شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 622.

10- معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی(ع)، صص 83. 88 و91.

۰ نظر ۱۹ تیر ۹۲ ، ۲۳:۰۴
سید ابوالفضل رزم آیین

کی از ارزش‌هایی که همیشه و هرگاه از رسول خدا(ص) و علی مرتضی(ع) نقل می‌شد و دائما روی منبر و تریبون روی آن تکیه می‌شد ساده زیستی آن بزرگواران بود. در این باره آن قدر گفته‌اند و نوشته‌اند و شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که بیشتر ما بخشی از تصویر ذهنی‌مان نسبت به آن بزرگواران، همان زندگی ساده زیستانه آنان است.

    این روش البته با روش صوفیان تفاوت داشت و هرگاه که ساده‌زیستی گرایش به نوعی تصوف پیدا می‌کرد ائمه اطهار(ع) به مبارزه با آن برمی‌خاستند و گوشزد می‌کردند که اسلام میانه‌ای با رهبانیت و تصوف و انزواطلبی بی‌دلیل و به بهانه تزکیه نفس ندارد. مرد آن است که در میان اجتماع بماند و خود را بسازد و دیگران را تربیت کند و در عین حال زندگی عادی خود را داشته باشد و حقوق همسر و فرزندانش را رعایت کند. بنابراین، تصوف با ساده زیستی متفاوت است.
    شاید یکی از تفصیلی‌ترین مطالب در این‌باره مطالبی است که شهید مطهری در سیری در نهج‌البلاغه و به مناسبت معنای زهد و زهد امام علی (ع) شرح داده است.

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۰:۰۹
سید ابوالفضل رزم آیین

یکی از اصول مشترک در زندگانی امامان که همواره در زندگی آنها مشاهده گردیده صبر و مقاومت است. این بزرگواران الگوی بزرگ صبر و قهرمان مقاومت بودند.

در بررسی زندگی امام رضا علیه السلام می‌بینیم که ایشان نیز همچون دیگر امامان نمونه کامل این صفت اخلاقی بودند. شاید بتوان از موقعیت‌های دشواری که ایشان با آن رو به رو شدند زمانی که مأمون این بزرگوار را به خراسان دعوت کرد نام برد.

ایشان برای وداع خانه خدا به مکه رفتند لحظه جدایی آن حضرت از فرزندش ابی جعفر محمد بن علی جواد (علیه السلام) بود که ایشان با دلی استوار و مطمئن به قضا و قدر الهی این مصیبت را تحمل کردند شکیبایی و بردباری آن حضرت در دوره خلافت مامون در برابر سیاست‌ها مرموز و پشت پرده او به ویژه جریان ولایتعهدی درجه صبر و تحمل آن حضرت را برای ما آشکار می‌کند.(1)

امام رضا علیه السلام در دوران زندگی‌شان و زندانی بودن پدر بزرگوارشان مکرر سعه صدر از خود نشان می‌دادند و مراقب اهل و عیال پدر ارجمندشان بودند. ایشان اهل حلم و شکیبایی بودند. در برابر افرادی که با ایشان ستیزه و نزاع داشتند حلم و صبر می‌ورزیدند. در برابر دهن کجی‌های دیگران سعی می‌کردند سکوت کنند. افرادی بودند که نسبت به ایشان بی‌احترامی می‌کردند. اما این بزرگوار در برابر آنها خاموشی را انتخاب می‌کردند.(2)

پی نوشت ها:

1 - ابن بابویه، صدوق، عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 526.

2 - عمادالدین حسین، اصفهانی مشهور به عمادزاده، مجموعه زندگانی 14 معصوم، ص 1064

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۸:۲۷
سید ابوالفضل رزم آیین