هشـتـمیـــن خورشـیـــد

Eighth Sun
هشـتـمیـــن خورشـیـــد

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری، الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک

نویسندگان

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مبارزات سیاسی امام رضا» ثبت شده است

سیاست بر خاسته از متن اسلام است. در چگونگی آن بیان می‌کنیم که اسلام دینی است کامل و شایسته و بیانگر تمامی‌احکامی‌که بشر انجام می‌دهد و به آن نیاز دارد؛ خواه این احکام فعل اعضا و جوارح و یا امیال باطنی باشد. بنابر این هر فعلی که از انسان سر می‌زند.

از یکی از احکام پنج گانه وجوب، استحباب، حرمت، مکروه و اباجه خارج نیست و حتی می‌بینیم که از اندیشه های بد به عنوان تحریم و کراهت نهی شده و به اندیشه های خوب به عنوان وجوب و استحباب امر شده است. در روایتی امام صادق (ع) فرموده است: چیزی نیست مگر آن که در کتاب و سنت آمده باشد.

علاوه بر این، آیه ها و روایات و آیاتی خاص هم در باب سیاست داریم که از آن جمله است روایت امام رضا علیه‌السلام که فرمودند «عالم باسیاسه» یعنی امام باید عالم به سیاست باشد. در جایی دیگر آمده است: «و ساسة العباد» یعنی ائمه سیاستمداران مردمند

۰ نظر ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۹
سید ابوالفضل رزم آیین

  عرضه اعمال

1. هنگامى که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضاى مدینه را از کراهت و نارضایى خود پر کرد، به طورى که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت‏ سوء حضرت‏ را از وطن خود دور مى‏ کند، امام بد بینى خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همه گوشها رساند، در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده ‏اش، در هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که براى وداع انجام مى‏ داد، با گفتار و رفتار با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست، همه کسانى‏ که باید طبق انتظار مأمون نسبت ‏به او خوش‏بین و نسب ت‏به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین مى‏ شدند در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مأمون که امام عزیزشان را این‏طور ظالمانه از آنان جدا مى‏ کرد و به قتلگاه مى ‏برد لبریز شد.

2. هنگامى که در مرو پیشنهاد ولایتعهدى آن حضرت مطرح شد حضرت بشدت استنکاف کردند و تا وقتى مأمون صریحا آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. این مطلب همه‏جا پیچید که على ‏بن موسى‏ الرضا ،علیه‏السلام، ولیعهدى و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است، دست‏ اندر کاران امور که به ظرافت تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همه ‏جا منتشر کردند حتى فضل‏بن سهل در جمعى از کارگزاران و ماموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده‏ام امیرالمؤمنین آن را به على ‏بن موسى ‏الرضا ، علیه‏ا لسلام، تقدیم مى‏ک ند و على ‏بن موسى دست رد به سینه او مى‏ زند.

خود امام در هر فرصتى، اجبارى بودن این منصب را به گوش این و آن مى ‏رساند وهمواره مى‏ گفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدى را قبول کردم. طبیعى بود که این سخن همچون عجیب‏ ترین پدیده سیاسى، دهان به دهان و شهر به شهر پراکنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسى مثل مأمون فقط به دلیل آنکه از ولیعهدى برادرش امین عزل شده است‏ به جنگى چند ساله دست مى ‏زند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل مى‏ رساند و سر برادرش را از روى خشم شهر به شهر مى‏ گرداند کسى مثل ‏على ‏بن‏ موسى‏ الرضا،علیه‏السلام، پیدا مى ‏شودکه به ولیعهدى با بى‏ اعتنایى نگاه مى‏ کند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمى ‏پذیرد.

مقایسه ‏اى که از این رهگذر میان امام ‏على‏ بن‏ موسى‏ الرضا،علیه‏السلام، و مأمون عباسى در ذهنها نقش مى‏بست درست عکس آن چیزى را نتیجه مى ‏داد که مأمون به خاطر آن سرمایه‏ گذارى کرده بود.

۰ نظر ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۸
سید ابوالفضل رزم آیین

سیاست در عرصه داخلی یا سیاست داخلی.

سیاست در عرصه ی خارجی یا سیاست خارجی .

هریک از این دو قسم نیز به قسم مجزا تقسیم می‌شوند:

سیاست داخلی: الف، برقراری نظم و تسلط بر امور جامعه؛ و ب، جلوگیری از ورود سیاست های اجنبی به داخل کشور.

سیاست خارجی: الف، تأثیر در ملل دیگر به منظور مشارکت در برقراری نظم و جلوگیری از ظلم به آن ها؛ زیرا انسانیت یک وحدت واحد است و انسان از این جهت که انسان است خدمت او بر انسان دیگر واجب است.

امام علی علیه السلام می‌فرماید: «هرانسانی برادر دینی یا نظیر تو در آفرینش است.»

پس همه ی انسان ها با هم برابرند و یک انسان وظیفه دارد به همنوعانش در برقراری نظم و جلوگیری از ظلم در ملل دیگر مشارکت داشته باشد و این همان سیاست خارجی است.

ب، کوشش در جلوگیری از تأثیر ملل و دولتهای دیگر در کشور اسلامی. چون اگر دولت مرکزی در جلوگیری از اثر گذاشتن در کشور دخالت نکند حکومتهای خارجی به انواع مختلفی در کشور اثر می‌گذارند.

سیاست چهار موضوع اصلی دارد که همان اصول سیاستند. می‌توان این اصول را به 4 قسم تقسیم کرد:

1. شامل: الف، دیدگاه سیاسی و ب، افکار سیاسی می‌باشد.

2. تأسیسات سیاسی که شامل: مؤسسات سیاسی معاصر با دولت مثل روز‌نامه‌ها، مؤسسات قانون گذاری مثل مجلس و قانون اساسی و مؤسسات اجرایی مثل دولت است.

3. اموری که در سیاست نسبت اول را دارند؛ بدین جهت که شروع سیاست از آن ها بوده است که شامل: الف، آزادی عمومی؛ ب، گروه ها و جمعیت ها؛ ج، احزاب سیاسی و د، مشارکت افراد در اداره جات یا دولت.

4. روابط بین الملل که شامل: الف، سیاست بین المللی؛ ب، سازمانها و اداره جات بین المللی و ج، قانون بین المللی.

از این بیانات روشن می‌شود که تعریف سیاست به علم دولت داری به هیچ وجه کامل نیست اگر چه دولت داری یکی از مهمترین شاخه های آن است.

۰ نظر ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۱
سید ابوالفضل رزم آیین

سیاست به طور کلی عبارت است از چگونگی اداره ی کشور ها و ملل. البته این، یک تعریف کلی از سیاست است و در کتب متفاوت، سیاست را به اشکال مختلفی تعریف کرده اند ممکن است برخی امور شخصی مردم از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج و ... را نیز داخل در آن بدانند؛ زیرا اینها خودشان به نوعی اداره کردن هستند. در این زمینه یکی از اندیشمندان تعریفی که از سیاست کرده است که چنین است: «سیاست یعنی اداره ی امور روزانه ی مردم.»

به هر حال از سیاست تعاریف زیادی شده است و این آشفتگی در تعریف سیاست تازگی ندارد و تنها در این مورد خاصی هم نیست، بلکه هر چیزی که میان مفهوم وضعی و حقیقت خارجی خودش قرار بگیرد با چنین گستردگی و آشفتگی روبه رو خواهد بود؛ زیرا اشیای خارجی، حدود ویژه ای به اندازه ی وسعت وجودشان و مفاهیم وضعی محدوده ای به اندازه ی وضعی که واضع آن مفهوم قرار داده دارند.

برای مثال انسان مفهوم ویژه ای به اندازه ی وسعت خارجی اش دارد؛ اما سیاست، اقتصاد و اجتماع در تعاریفشان آشفتگی وجود دارد؛ چون مفاهیم وضعی نیستند که محدود به وسعت وضعشان باشند و حقایق خارجی هم نیستند.

پس افراد خارجی شان هم دقیقاً معلوم نیست تا محدوده شان بیان شود.ابعاد سیاست هم مانند خودش دارای وضوح و روشنی دقیقی نیست.

۰ نظر ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۳۰
سید ابوالفضل رزم آیین

مأمون با در نظر گرفتن اوضاع مملکت و پس از مشورت با وزیرش، فضل ابن سهل، امام را به پایتخت دعوت کرد. گرچه ایشان از رفتن امتناع ورزید ولی مامون پی گیر بود و به ارسال دعوت نامه هایی پیاپی به امام ادامه داد و دست بردار نبود.

او در نهایت به امام نوشت:

جدت علی ابن ابی طالب در شورا شرکت کرد و عمر که خلیفه‌ی وقت بود گفت ظرف سه روز باید اهل شورا تصمیم بگیرند و اگر بعضی از آنها تصمیم نگرفتند و یا از تصمیم اکثریت تمرد کردند ابو طلحه‌ی انصاری مأمور است گردنشان را بزند.

با این کار مأمون می‌خواست بگوید الان تو در وضعی هستی که جدت بود و من در وضعی هستم که عمر بود. پس، از جدت پیروی کن.

پس از این همه تهدید‌های مکرر و پیاپی امام رضا‌ علیه السلام، پذیرفت تا به مرو سفر کند آنچه که می‌توان درباره این سفر گفت این است که این سفر یک تبعید ناخواسته بود و بسیاری هم از این سفر به عنوان تبعید یاد کرده اند.

سرانجام امام رضا‌ علیه السلام‌ پس از تهدید های فراوان و مکرر، آماده رفتن شد.

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۲۶
سید ابوالفضل رزم آیین

امام رضا درفرهنگ شیعه دارای جایگاهی والاست. وجود امام رضا درشرق وایران زمین سبب تاثیر گذاری در فرهنگ مردم و شناخت بیشتر نسبت به فرهنگ اهل بیت حتی در میان برادران اهل سنت شده. برای مثال ابن حبان از محدثان ورجال شناسان قرن چهارم اهل سنت می نویسد:

من بارها قبر علی بن موسی الرضا صلوات الله علی جده وعلیه  را زیارت کرده ام. وقتی درطوس بودم، هیچ مشکلی برمن وارد نمی شد، مگر این که به زیارت قبر ایشان رفته و از خدا گشایش آن را می خواستم وبه درجه اجابت می رسید وسختی از من برطرف می شد.

با توجه به این تاثیر پذیری لازم است که از مدیریت واخلاق امام رضا علیه السلام درهمه زمینه ها خصوصا خدمت رسانی به زوار و اداره امور مربوط به آن بهره جست وبه معرفی عملی امام هشتم علیه السلام پرداخت. همین جا لازم است از خدمت رسانی در  مجموعه با عظمت ومتنوعی مانند آستان قدس رضوی  واماکن مقدس دیگر که در کشورمان هستند وخدمات متنوعی ارائه می دهند از حوزه فرهنگ گرفته تا اقتصاد وبخش خدمات تشکر نمود واین خدمت رسانی افتخاری است که نصیب هرکسی نمی شود وجالب است که اماکن مقدس مهم دیگر ایران به نوعی وابسته درجه یک امام هشتم هستند مانند بارگاه ملکوتی حضرت معصومه و حضرت احمد بن موسی شاه چراغ در شیراز.

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۳۵
سید ابوالفضل رزم آیین

الامام لا یعادله عالم و لا یوجد له بدل و لا له مثل و لا نظیر. (1)
هیچ دانشمندی نظیر امام معصوم یافت نمی‏شود؛ برای او هیچ همتایی وجود ندارد.
«امام رضا علیه‏السلام»
در جلسه‏ی مناظره و گفتگویی که مأمون ترتیب داده بود بعد از مناظره با پیشوای مسیحیان و پیشوای یهودیان، امام رضا علیه‏السلام به هربذ اکبر، پیشوای زرتشتیان، فرمود:
«دلیل شما بر نبوت زرتشت که اعتقاد به نبوتش دارید چیست؟»
هربذ اکبر گفت:
«او برای ما کاری کرد که کسی قبل از او چنین کاری انجام نداده بود؛ از اخبار گذشتگان برای ما نقل کرده‏اند که او چیزهایی را برای ما روا شمرد که دیگران جائز ندانستند. از اینرو ما از او پیروی کردیم.»
امام رضا علیه‏السلام فرمود:
«مگر نه اینست که شما به واسطه اخبار رسیده، از او پیروی می‏کنید؟»
هربذ اکبر گفت:
«بلی.»
امام رضا علیه‏السلام فرمود:
«نسبت به پیامبران از آن جمله موسی علیه‏السلام، عیسی علیه‏السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز اخبار آنگونه به ما رسیده است. چگونه به اخبار مربوط به او تمسک می‏کنید و اینها را رها می‏کنید؟»
هربذ اکبر نتوانست جوابی دهد و ساکت ماند.
در این حال امام رضا علیه‏السلام رو به حاضران کرد و فرمود:
«اگر بین شما کسی است که رأی و نظرش مخالف اسلام است می‏خواهد سؤال کند، بپرسد.» (2)
پی نوشتها:
1- تحف العقول ص 464
2- توحید صدوق ص 430
منبع: کتاب بدرقه ی یار

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۱:۵۲
سید ابوالفضل رزم آیین

الامام مخصوص بالفضل کله من غیر طلب و لا إکتساب؛ فمن ذا یبلغ معرفة الامام أو کنه و صفه. (1)

همه فضیلت‏ها بدون آموزش، مخصوص امام است؛ پس چه کسی را توان شناخت امام و وصف او می‏تواند باشد.

«امام رضا علیه‏السلام»

در جلسه‏ی مناظره و گفتگویی که مأمون ترتیب داده بود، بعد از پیشوای مسیحیان، جاثلیق، امام رضا علیه‏السلام به پیشوای یهودیان، رأس الجالوت، رو کرد و فرمود:

«سؤال می‏پرسی یا من بپرسم؟»

۰ نظر ۰۳ آبان ۹۱ ، ۲۲:۳۹
سید ابوالفضل رزم آیین

مأمون در مجلسی که مملو از افرادی سرشناس بود، رو به جاثلیق کرد و گفت: ای جاثلیق! این پسر عموی من علی بن موسی بن جعفر علیه‏السلام است؛ من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی، اما طریق عدالت را در بحثها رها مکن.
جاثلیق گفت: ای امیرمومنان! من چگونه بحث و مناظره کنم که او با کتابهایی استدلال می‏ کند که من منکر آنم، و به پیامبری عقیده دارد که من به او ایمان نیاورده ‏ام.
در اینجا امام علیه‏السلام شروع به سخن کرد و فرمود: ای نصرانی! اگر با انجیل خودت برای تو استدلال کنم، اقرار خواهی کرد؟
جاثلیق گفت: آیا می‏ توانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آری، به خدا سوگند! اقرار خواهم کرد، هر چند بر ضرر من باشد.
امام علیه‏السلام فرمود: هر چه قدر می‏خواهی، بپرس و جوابش را بشنو.
جاثلیق: درباره‏ی نبوت عیسی و کتابش چه می‏گویی؟ آیا چیزی را از این دو انکار می‏کنی؟

۰ نظر ۲۵ مهر ۹۱ ، ۱۰:۳۵
سید ابوالفضل رزم آیین

درس آموزی در محضر امام رضا (علیه السلام)

با اینکه امام رضا علیه‌ السلام ولیعهد بودند و می‌ توانستند با مخالفین برخورد سختی داشته باشند ولی این کار را نکردند و اتفاقاً آن حضرت، با دیگران با قول لیّن و زبان جذاب که حتی مخالف هم جذب می‌شد صحبت می‌کردند و برای مخالف، احترام قائل می‌شدند و به صحبت‌های آنها گوش می‌دادند و بعد از اتمام صحبت آنها در مقام پاسخگویی بر می‌آمدند و جوابی می‌دادند که مخالف هم جذب می‌شد و به همین خاطر، آن حضرت را عالم آل محمد صلی الله علیه و آله خوانده‌اند.
در این مجالس، ملحدین هم شرکت می‌کردند یعنی کسانی که خدا را اصلاً قبول نداشتند و با حضرت وارد بحث می‌شدند. این مناظرات به صورت مکتوب موجود است و تحت عنوان الاحتجاجات به چاپ رسیده است.
این آزاد اندیشی در اسلام سابقه داشته و ما متاسفانه از این مسئله غافل شده‌ایم و می‌خواهیم از غرب تقلید کنیم. این بحث‌ها، آزاد اندیشی‌ها و مناظرات در دولت‌های شیعی مثل دوره آل بویه نیز بوده است.

۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۱ ، ۱۰:۱۴
سید ابوالفضل رزم آیین