هشـتـمیـــن خورشـیـــد

Eighth Sun
هشـتـمیـــن خورشـیـــد

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری، الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک

نویسندگان

۶۷ مطلب توسط «سید ابوالفضل رزم آیین» ثبت شده است

خدا را حریمی است اندر خراسان
که هر کار مشکل در آن سازد آسان‏

حریمی ظهور عنایات الله
حریمی به رفعت فراتر ز کیهان‏

کمال ابد اندر آن در تجلی
جمال ازل اندر آنجا نمایان‏
 

حریمی چو کعبه مطاف خلائق
از آن آفتاب حقیقت فروزان‏

گدای درش را بود بی‏نیازی
ز حور و قصور و ز غلمان و رضوان‏

حریمی که از قبه‏ی پر فروغش
بود در تتق، نور تا عرش رحمان‏

هوایش چو خلد برین روح‏افزا
نسیمش نشاط آور و عنبرافشان‏

حریمی همه فیض بی‏حد باری
حریمی همه رحمت و روح و ریحان‏

رواقش بود رشک فردوس اعلا
جنابش بود قبله‏ی اهل عرفان‏

ابراهیم و نوح و مسیحا و موسی
در آنجا نشستند بر خوان احسان‏

زمین‏بوس او صبح و شب، ماه و خورشید
بر رتبه‏اش پست مریخ و کیوان‏

از آنش بود این همه شأن و عزت
وز آن یافت این احترام فراوان‏

که شد مدفن پور موسی بن جعفر
در آن آرمیده است ناموس یزدان‏

خداوند ملک کمال و فضایل
امام مبین، کهف دین، اصل ایمان‏

به اسرار تنزیل و تأویل آگه
به احکام حق رهنما و نگهبان‏

زمین و زمان و همه ملک هستی
به امر خدایش بود زیر فرمان‏

سپهر معالی و روح معانی
علی بن موسی الرضا قطب امکان‏

به خلق است حجت ز سوی خداوند
به خالق وجودش دلیل است و برهان‏

ایا عالم آل و قرآن ناطق
امین خدا یاور مستمندان‏

ایا قرةالعین طه و یاسین
ایا وارث علم و مجد نیاکان‏

تویی صاحب معجزات و کرامات
تویی شافع شیعیان و محبان‏

اگر رو سیاه و گناهم بزرگ است
و گر صرف گردیده عمرم به خسران‏

به «لطفی» ز لطف شما این عجب نیست
شماریدش اندر ردیف غلامان‏

به هنگام مرگ و در اهوال دیگر
شفاعت نمایید زین غرق عصیان‏

28 ذی‏القعدة الحرام 1407 ه. ق / مشهد مقدس
منبع: کتاب بزم حضور

۰ نظر ۰۵ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۰۹
سید ابوالفضل رزم آیین

عصر حضرت رضا (ع) بود، یکی از شیعیان با کاروان خراسان به سوی کرمان می رفت ، در راه ، باندی از دزدهای سرگردنه ، به کاروان حمله کردند و آن شیعه را به احتمال یک نفر ثروتمند گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد؛از او بگیرند، او را در میان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و شکنجه کردند و او بر اثر آن شکنجه ها، از ناحیه دهان ، آسیب سخت دید، و زبان و لبهایش ، زخم و شکاف برداشت و با این حال به خراسان بازگشت و هر چه مداوا کرد خوب نشد، او شنید که حضرت رضا (ع) در نیشابور است ، در عالم خواب دید، شخصی به او گفت :حضرت رضا (ع)به خراسان آمده ، نزد او برو تا تو را در مورد درمان این بیماری ، راهنمائی کند، در همان عالم خواب خود را به حضور امام رضا (ع) رسانید و ماجرای بیماری خود را بیان کرد.
حضرت رضا (ع) فرمود: مقداری زیره کرمان را با اویشان و نمک مخلوط کن و بکوب ، و روی زخم دهان بگذار دو سه بار این کار را تکرار کن که خوب می شوی . او از خواب بیدار شد، و به آنچه در خواب دیده بود، اهمیت نداد و به نیشابور رفت تا به حضور حضرت رضا (ع) برسد، در آنجا گفته شد حضرت رضا (ع) اکنون در کاروان سرای سعد است او به آنجا رفت و بعد به محضر آن حضرت ، شرفیاب شد و ماجرای زخم دهان خود را بازگو کرد و گفت : به قدری دهانم آسیب دیده که با زحمت و سختی حرف می زنم ، داروئی را به من نشان بده ، تا با آن ، خود را درمان کنم . امام رضا (ع) فرمود: مگر آن دوا را در عالم خواب به تو معرفی نکردم ، برو به همان دستور عمل کن ! او عرض کرد: آن دستور را بار دیگر برایم بیان کن . حضرت رضا (ع) فرمود: مقداری زیره را با اویشان و نمک ، مخلوط کن و بکوب و دو سه بار بر دهانت بگذار، خوب می شوی او رفت و همین دستور را انجام داد و سلامتی خود را بازیافت.

نویسنده:محمد محمدی اشتهاردی

۰ نظر ۰۴ شهریور ۹۱ ، ۱۷:۲۸
سید ابوالفضل رزم آیین

نماز عید

ماءمون ، خلیفه باهوش و با تدبیر عباسی ، پس از آنکه برادرش محمدامین را شکست داد و از بین برد و تمام منطقه وسیع خلافت آن روز تحت سیطره و نفوذش واقع شد، هنوز در مرو (که جزء خراسان آن روز بود) به سر می برد که نامه ای به امام رضا علیه السلام در مدینه نوشت و آن حضرت را به مرو احضار کرد. حضرت رضا عذرهایی آورد و به دلایلی از رفتن به مرو معذرت خواست . ماءمون دست بردار نبود نامه های پشت سر یکدیگر نوشت تا آنجا که بر امام روشن شد که خلیفه دست بردار نیست . امام رضا از مدینه حرکت کرد و به مرو آمد. ماءمون پیشنهاد کرد که بیا و امر خلافت را به عهده بگیر. امام رضا که ضمیر ماءمون را از اول خوانده بود و می دانست که این مطلب صد در صد جنبه سیاسی دارد، به هیچ نحو زیر بار این این پیشنهاد نرفت . مدت دو ماه این جریان ادامه پیدا کرد، از یک طرف اصرار و از طرف دیگر امتناع و انکار. آخرالامر ماءمون که دید این پیشنهاد پذیرفته نمی شود، موضوع ولایت عهد را پیشنهاد کرد. این پیشنهاد را امام با این شرط قبول کرد که صرفا جنبه تشریفاتی داشته باشد، و امام مسؤ لیت هیچ کاری را به عهده نگیرد و در هیچ کاری دخالت نکند. ماءمون هم پذیرفت . ماءمون از مردم بر این امر بیعت گرفت . به شهرها بخشنامه کرد و دستور داد به نام امام سکه زدند و در منابر به نام امام خطبه خواندند. روز عیدی رسید (عید قربان) ماءمون فرستاد پیش امام و خواهش کرد که در این عید شما بروید و نماز عید را با مردم بخوانید تا برای مردم اطمینان بیشتری در این کار پیدا شود. امام پیغام داد که :پیمان ما بر این بوده که در هیچ کار رسمی دخالت نکنم ، بنابراین از این کار معذرت می خواهم . ماءمون جواب فرستاد: مصلحت در این است که شما بروید تا موضوع ولایت عهد کاملاً تثبیت شود. آن قدر اصرار و تاءکید کرد که آخرالامر امام فرمود:مرا معاف بداری بهتر است و اگر حتما باید بروم ، من همان طور این فریضه را ادا خواهم کرد که رسول خدا و علی بن ابیطالب ادا می کرده اند. ماءمون گفت :اختیار با خود تو است ، هر طور می خواهی عمل کن . بامداد روز عید، سران سپاه و طبقات اعیان و اشراف و سایر مردم ، طبق معمول و عادتی که در زمان خلفا پیدا کرده بودند، لباسهای فاخر پوشیدند و خود را آراسته بر اسبهای زین و یراق کرده ، پشت در خانه امام ، برای شرکت در نماز عید حاضر شدند. سایر مردم نیز در کوچه ها و معابر خود را آماده کردند و منتظر موکب با جلالت مقام ولایت عهد بودند که در رکابش ‍ حرکت کرده به مصلی بروند، حتی عده زیادی مرد و زن در پشت بامها آمده بودند تا عظمت و شوکت موکب امام را از نزدیک مشاهده کنند. و همه منتظر بودند که کی در خانه امام باز و موکب همایونی ظاهر می شود. از طرف دیگر، حضرت رضا، همان طور که قبلاً از ماءمون پیمان گرفته بود، با این شرط حاضر شده بود در نماز عید شرکت کند که آن طور مراسم را اجرا کند که رسول خدا و علی مرتضی اجرا می کردند، نه آن طور که بعدها خلفا عمل کردند، لهذا اول صبح غسل کرد و دستار سپیدی بر سر بست ، یک سر دستار را جلو سینه انداخت و یک سر دیگر را میان دو شانه ، پاها را برهنه کرد، دامن جامه را بالا زد و به کسان خود گفت شما هم این طور بکنید. عصایی در دست گرفت که سر آهنین داشت . به اتفاق کسانش از خانه بیرون آمد و طبق سنت اسلامی ، در این روز با صدای بلند گفت :اَللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَر. جمعیت با او به گفتن این ذکر هم آواز شدند و چنان جمعیت با شور و هیجان هماهنگ تکبیر گفتند که گویی از زمین و آسمان و در و دیوار، این جمله به گوش می رسید، لحظه ای جلو در خانه توقف کرد و این ذکر را با صدای بلند گفت :اَللّه اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا، اللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ اْلاَنْعامِ، اَلْحَمْدُللّهِِ عَلی ما اَبْلانا. تمام مردم با صدای بلند و هماهنگ یکدیگر این جمله را تکرار می کردند، در حالی که همه به شدت می گریستند و اشک می ریختند و احساساتشان به شدت تهییج شده بود. سران سپاه و افسران که با لباس رسمی آمده بر اسبها سوار بودند و چکمه به پا داشتند، خیال می کردند مقام ولایت عهد، با تشریفات سلطنتی و لباسهای فاخر و سوار بر اسب بیرون خواهد آمد. همینکه امام را در آن وضع ساده و پیاده و توجه به خدا دیدند، آن چنان تحت تاءثیر احساسات خود قرار گرفتند که اشک ریزان صدا را به تکبیر بلند کردند و با شتاب خود را از مرکبها به زیر افکندند و بی درنگ چکمه ها را از پا درآوردند. هرکس چاقویی می یافت تا بند چکمه ها را پاره کند و برای باز کردن آن معطل نشود، خود را از دیگران خوشبخت تر می دانست . طولی نکشید که شهر مرو پر از ضجه و گریه شد، یکپارچه احساسات و هیجان و شور و نوا شد. امام رضا بعد از هر ده گام که برمی داشت ، می ایستاد و چهار بار تکبیر می گفت و جمعیت با صدای بلند و با گریه و هیجان ، او را مشایعت می کردند. جلوه و شکوه معنا و حقیقت ، چنان احساسات مردم را برانگیخته بود که جلوه ها و شکوههای مظاهر مادی که مردم انتظار آن را می کشیدند از خاطرها محو شد، صفوف جمعیت با حرارت و شور به طرف مصلی حرکت می کرد. خبر به ماءمون رسید، نزدیکانش به او گفتند اگر چند دقیقه دیگر این وضع ادامه پیدا کند و علی بن موسی به مصلی برسد، خطر انقلاب هست . ماءمون بر خود لرزید. فورا فرستاد پیش حضرت و تقاضا کرد که بر گردید؛ زیرا ممکن است ناراحت بشوید و صدمه بخورید، امام کفش و جامه خود را خواست و پوشید و مراجعت کرد و فرمود:من که اول گفتم از این کار معذورم بدارید.

نویسنده:استاد مطهری

۰ نظر ۰۲ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۲۴
سید ابوالفضل رزم آیین

یکی از مهم‌ترین مسائل اقتصادی در هر جامعه‌ای، نوع نگاه حکومت و دولت در رابطه با وظایف و نقش‌های خود در امور اقتصادی جامعه است. در واقع هر دولت و حکومتی، به عنوان متولی امور جامعه در زمینه معاش و امور اقتصادی نیز نسبت به و افراد جامعه انسانی خود، نقش‌ها و وظایفی را بر عهده دارد، که نوع این نگاه به مسائل اقتصادی امری بسیار مهم در سیاست‌گذاری‌های اصولی و راهبردی یک نظام محسوب می‌گردد.

در این رابطه جهت بررسی نقش‌ها و وظایف حکومت و دولت و مسئولیت‌های اقتصادی حکومت و دولت برای جامعه انسانی از نگاه مکتب و سیره رضوی علیه السلام ، در این بخش ابتدا نگاهی می‌اندازیم به سخنان امام رضا علیه السلام در رابطه با نقش‌ها، وظایف و مسئولیت‌های اقتصادی دولت و حکومت که خظاب به حاکم وقت (مأمون، خلیفه عباسی) بیان شده است.

رسیدگی حاکم شرع به مشکلات اقتصادی جامعه و از جمله برطرف کردن نیازهای اقتصادی مردمان آن جامعه و همچنین موضوعات اقتصادی و رفاهی نظیر برطرف ساختن فقر و محرومیت از جامعه، از دیدگاه امام رضا علیه السلام ؛ جلوه دیگری از جهاد اقتصادی به شمار می‌آید.

۰ نظر ۳۰ مرداد ۹۱ ، ۱۲:۳۶
سید ابوالفضل رزم آیین

درس آموزی در محضر امام رضا (علیه السلام)

با اینکه امام رضا علیه‌ السلام ولیعهد بودند و می‌ توانستند با مخالفین برخورد سختی داشته باشند ولی این کار را نکردند و اتفاقاً آن حضرت، با دیگران با قول لیّن و زبان جذاب که حتی مخالف هم جذب می‌شد صحبت می‌کردند و برای مخالف، احترام قائل می‌شدند و به صحبت‌های آنها گوش می‌دادند و بعد از اتمام صحبت آنها در مقام پاسخگویی بر می‌آمدند و جوابی می‌دادند که مخالف هم جذب می‌شد و به همین خاطر، آن حضرت را عالم آل محمد صلی الله علیه و آله خوانده‌اند.
در این مجالس، ملحدین هم شرکت می‌کردند یعنی کسانی که خدا را اصلاً قبول نداشتند و با حضرت وارد بحث می‌شدند. این مناظرات به صورت مکتوب موجود است و تحت عنوان الاحتجاجات به چاپ رسیده است.
این آزاد اندیشی در اسلام سابقه داشته و ما متاسفانه از این مسئله غافل شده‌ایم و می‌خواهیم از غرب تقلید کنیم. این بحث‌ها، آزاد اندیشی‌ها و مناظرات در دولت‌های شیعی مثل دوره آل بویه نیز بوده است.

۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۱ ، ۱۰:۱۴
سید ابوالفضل رزم آیین

شاید شما هم امروز دلت برای زیارت حرم ثامن الحجج حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) همانند کبوتر‌های حرمش به پرواز درآمده باشد.

خبر اینکه زائران آستان امام هشتم (ع) می‌توانند، با شماره 05112003334 تماس گرفته و پس از عرض سلام به این امام همام به طور تلفنی زائر حرم ایشان شوند.

قابل توجه است که زائرانی که در خارج از کشور قصد تماس با شماره مذکور را دارند از کد 0098 ـ کد کشور ایران ـ برای شماره‌گیری استفاده کنند.

اگر یادتان ماند و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید؛ التماس دعا. 

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۲۸
سید ابوالفضل رزم آیین

هجرت امام رضا(علیه السلام) به ایران

عصر رضوى

حضرت امام رضا - علیه السلام - پس از شهادت پدر بزرگوارش، در سال‏183 هجرى در 35 سالگى، عهده‏دار مقام مامت‏شد. دوره امامت ایشان بیست‏سال بود که ده سال نخست آن با خلافت «هارون‏الرشید»، پنج‏سال با خلافت «محمد امین‏» و پنج‏سال آخر با خلافت «عبدالله المامون‏» معاصر بود. با شهادت امام موسى کاظم(ع)، سیاست ضد علوى عباسیان با شکست مواجه شد. مردم بیش از پیش به اهل بیت عصمت(ع) گرایش پیدا کردند و این گرایش حتى در میان خانواده خلفا و درباریان نیز رسوخ کرد. چنانکه گویند: زبیده، همسر رشید و نوه منصور و بزرگترین زن عباسى، شیعه شد و چون هارون الرشید از آن آگاهى یافت، سوگند خورد که طلاقش دهد. روایت‏شده است که وقتى جسد مطهر امام کاظم(ع) را به جمع پاسبانان حکومت آوردند و با سخنان زشت‏خبر مرگ آن بزرگوار را اعلام کردند، سلیمان، پسر منصور دوانیقى، فرزندان و غلامانش را فرمان داد جلوى این کار را بگیرند. او، خود، با پاى برهنه در پى جنازه حرکت کرد و قضیه را کتبا به اطلاع هارون الرشید رساند. هارون در پاسخ گفت: اى عمو، صله رحم کردى، خداوند به تو پاداش نیک دهد; به خدا سوگند، سندى بن‏شاهک این کار را به دستور ما انجام نداده است.

همه این کارها به خاطر هراس از شورش علویان سامان یافت. چه اینکه سلیمان بن ابى‏جعفر نیز از برگزیدگان دولت عباسى بود. مؤید این سخن اظهارات هارون در پاسخ به یحیى بن‏خالد برمکى است. یحیى نخست در باره امام کاظم(ع) سعایت کرد و مقدمات شهادت آن حضرت را فراهم آورد; آنگاه در باره امام رضا(ع) به هارون گفت: پس از موسى بن‏جعفر پسرش جاى او نشسته، ادعاى امامت مى‏کند. هارون، از عواقب قتل موسى بن‏جعفر(ع) بیم داشت، به یحیى گفت: آنچه با پدرش کردیم کافى نیست؟ مى‏خواهى یکباره شمشیر بردارم و همه علویان را بکشم؟

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۱ ، ۱۰:۰۴
سید ابوالفضل رزم آیین

مبانی نظری جهاد اقتصادی

جهاد اقتصادی هم چون سایر رفتارهای انسانی بر یک سلسله اصول و مبانی بنیادینی استوار است که بدون در نظر داشت آن ها، تبیین ابعاد مختلف جهاد اقتصادی آن میسر نخواهد بود.
در یک نگاه کلی مبانی نظری جهاد اقتصادی به سه حوزه معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی قابل طرح است. 

۱. مبانی معرفت شناختی

مبانی معرفتی هر فعلی به مثابه روح و جان و بن مایه آن فعل است؛ و عاملی محرک، نقش آفرین و تعیین کننده است. مبانی معرفتی نشان می دهد که چه چیزی مطلوب و نامطلوب است. اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. مبانی معرفتی اقتصاد در نوع پیشرفت و توسعه مطلوب و یا نامطلوب نقش اساسی دارد. بر همین اساس، در تعالیم دینی باور به خالق یگانه و اعتقاد به این باور که مالکیت مطلق از آن اوست و تسلیم در برابر ولایت او و اولیاء به حقش و اعتقاد به جهان واپسین و روز رستاخیز در مطلوبیت هر فعلی و انجام هر کاری نقش بنیانی دارد.

۰ نظر ۳۱ تیر ۹۱ ، ۱۰:۲۱
سید ابوالفضل رزم آیین

ارزش کار خیر پنهان

مردی خدمت امام رضا(ع) رسید و سلام کرد و عرض نمود: «من از دوستان شما و پدران شما هستم که از حج برگشته ام، و خرج سفرم تمام شده است. اگر صلاح بدانید خرج سفر مرا تا رسیدن به محل سکونتم بدهید، هنگامی که به شهر خود رسیدم، آن جا دارای اموال هستم، پس به نیت شما آن مقدار مال را صدقه خواهم داد، چون خودم اهل صدقه نیستم. امام به داخل اتاق رفت و برگشت و پشت در خانه ایستاد و دست خود را از بالای در خارج نمود و فرمود:

«این دویست دینار را بگیر و به مصرف سفرت برسان، و از جانب من هم در مقابل آن صدقه نده، حال برو که من تو را نبینم و تو مرا نبینی.

شخصی از امام سوال کرد، چرا از پشت در خانه آن را دادید و نخواستید او شما را ببیند؟

فرمود: مبادا ذلت سوال را در چهره اش ببینم. آیا حدیث پیامبر(ص) را نشنیده ای که فرمود: «کار خیر پنهان ، برابر هفتاد حج، ثواب و اجر دارد؟» مگر نشنیدی که شاعر گفت:

«هر وقت به خاطرطلب حاجتی به نزد او رفتم، درحالتی به نزد خانواده ام برمی گشتم، که آبرویم همچنان محفوظ بود.» 1

منبع:روزنامه کیهان

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۱ ، ۱۸:۱۵
سید ابوالفضل رزم آیین

مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:

 ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

1-      پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

2-      پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

 مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبت‌های اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوشش‌های فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام) می‌شد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند. از این رو می‌توانیم این دوره را در زندگی امام دوران آرامش بنامیم.

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۱ ، ۲۲:۱۸
سید ابوالفضل رزم آیین