درمان عجیب
شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۱، ۰۵:۲۸ ب.ظ
عصر حضرت رضا (ع) بود، یکی از شیعیان با کاروان خراسان به سوی کرمان
می رفت ، در راه ، باندی از دزدهای سرگردنه ، به کاروان حمله کردند و آن
شیعه را به احتمال یک نفر ثروتمند گرفتند و با خود بردند، تا آنچه دارد؛از
او بگیرند، او را در میان برف انداختند و دهانش را پر از برف نموده و شکنجه
کردند و او بر اثر آن شکنجه ها، از ناحیه دهان ، آسیب سخت دید، و زبان و
لبهایش ، زخم و شکاف برداشت و با این حال به خراسان بازگشت و هر چه مداوا
کرد خوب نشد، او شنید که حضرت رضا (ع) در نیشابور است ، در عالم خواب دید،
شخصی به او گفت :حضرت رضا (ع)به خراسان آمده ، نزد او برو تا تو را در مورد
درمان این بیماری ، راهنمائی کند، در همان عالم خواب خود را به حضور امام
رضا (ع) رسانید و ماجرای بیماری خود را بیان کرد.
حضرت رضا (ع) فرمود:
مقداری زیره کرمان را با اویشان و نمک مخلوط کن و بکوب ، و روی زخم دهان
بگذار دو سه بار این کار را تکرار کن که خوب می شوی . او از خواب بیدار شد،
و به آنچه در خواب دیده بود، اهمیت نداد و به نیشابور رفت تا به حضور حضرت
رضا (ع) برسد، در آنجا گفته شد حضرت رضا (ع) اکنون در کاروان سرای سعد است
او به آنجا رفت و بعد به محضر آن حضرت ، شرفیاب شد و ماجرای زخم دهان خود
را بازگو کرد و گفت : به قدری دهانم آسیب دیده که با زحمت و سختی حرف می
زنم ، داروئی را به من نشان بده ، تا با آن ، خود را درمان کنم . امام رضا
(ع) فرمود: مگر آن دوا را در عالم خواب به تو معرفی نکردم ، برو به همان
دستور عمل کن ! او عرض کرد: آن دستور را بار دیگر برایم بیان کن . حضرت رضا
(ع) فرمود: مقداری زیره را با اویشان و نمک ، مخلوط کن و بکوب و دو سه بار
بر دهانت بگذار، خوب می شوی او رفت و همین دستور را انجام داد و سلامتی
خود را بازیافت.
نویسنده:محمد محمدی اشتهاردی
۹۱/۰۶/۰۴