يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۰۹ ب.ظ
در
اندیشه و سیره رضوی اولویتهای مهمی جهت مبارزه با فقر در نظر گرفته شده
است و بررسی سیره رضوی نشان دهنده این اولویتها و ضرورتها است:
از مسائل فکری و عقیدتی نادرستی که زمینه درونی فقر و محرومیت را میسازد و
رویارویی با آن را غلط و ناممکن جلوه میدهد، نسبت دادن فقر است به عوامل
طبیعی و کمبود مواد در زمین و سلب مسئولیت از انسانها و سیستم و نظام
اجتماعی. در این نوع اندیشهها، مبارزه با فقر غیرممکن و بیرون از حوزه
اختیار و قدرت انسان معرفی میشود. و این اشتباهی بزرگ و بدآموزی زیانباری
است که از عوامل فکری و فرهنگی پایداری فقر در جامعه میباشد.
امام رضا علیه السلام در این زمینه میفرمایند:
...انا وجدنا کلما احل الله تبارک و تعالی ففیه صلاح
العباد و بقائهم و لهم الیه الحاجة التی لا یستغنون عنها... و وجدنا
المحرم من الاشیا لا حاجة للعباد الیه و وجدناه مفسداً داعیاً الی الفناء و
الهلاک...!
با بررسی احکام مییابیم که هر چه را
خداوند متعال حلال شمرده است مایه صلاح و بقای مردم است، و مورد نیاز آنان؛
به گونهای که نمیتوانند از آن دست بردارند... و چیزهایی را حرام و ممنوع
یافتیم که مردمان را به آنها نیازی نیست، بلکه آن چیزها فسادآور است و
نابودکننده و هلاک بار...»
بنابراین، آنچه برای ادامه زندگی و بقای انسان لازم است، در طبیعت موجود
است و در شرع حلال و جایز شمرده شده است و آنچه برای انسان زیان دارد، موجب
نابودی و هلاکت اوست، حرام و ممنوع گشته است. از این کلام به خوبی روشن
میشود که در نظام تکوین و جهان آفرینش، همه آنچه مورد نیاز انسان و عامل
بقا و پایداری و زمینه صلاح و هدایت اوست، آفریده شده و در دسترس او قرار
گرفته است و اگر موانعی انسانی چون ظلم، خیانت، غصب، سرقت، احتکار، و
مصرفهای اسرافی طبقات ثروتمند، و ویژه ساختن کالاها به اشخاص، پیش نیاید،
طبیعت غنی است و مواد لازم زندگی خلق را تأمین کرده است.
از جمله راهکارهای اساسی دیگر در مقابله با پدیده زشت فقر در جامعه از
دیدگاه امام رضا علیه السلام ، ضرورت پرداخت مالیاتهای اسلامی است.
در آموزشهای رضوی مسئولیتهای مالی اهمیت فراوانی دارد و در ردیف اول
مسئولیتها است، و بازخواست و حسابرسی روز رستاخیز نیز در درجه نخست به
آنها بستگی دارد:
امام رضا علیه السلام در این باره میفرمایند: »...و اول من یدخل النار امیر متسلط لم یعدل و ذو ثروة من المال لم یعط المال حقه...؛ و نخستین کسی که داخل دوزخ گردد حاکمی است که دادگر نبوده و ثروتمندی است که حق مال را ادا نکرده است (حقوق مالی را نپرداخته است)».1
در همین راستا است که اسلام برای تعدیل اقتصادی و معیشتی در جامعه و بر
طرف کردن احتیاجات لازم، قوانینی چون خمس، زکات و ... وضع کرده است.
همانطور که امام رضا علیه السلام در این زمینه فرمودهاند:
ان علة الزکاة من اجل قوت الفقراء ... کما قال عزوجل
لنبلونکم فی اموالکم و انفسکم فی اموالکم اخراج الزکاة... مع ما فی ذلک من
اداء شکر نعم الله عزوجل... مع ما فیه من الزیاده و الرافة و الرحمة لاهل
الضعف و العطف علی اهل المسکنة، و الحث لهم علی المساواة وتقویة الفقراء و
المعونة لهم علی امر الدین...!
قانون زکات، برای تأمین (زندگی) بینوایان
وضع شد، چنان که خدای بزرگ فرموده است: شمارا در اموال و جانهایتان
امتحان میکنیم. (امتحان) در اموال پرداخت زکات است... با دیگر فوایدی که
در این قانون نهفته است چون افزایش (مال) و احساسمندی و مهربانی نسبت به
ناتوانان، و توجه به حال بینوایان، و سوق دادن جامعه به مساوات و برابری، و
توانبخشی به فقیران، و یاری رساندن به آنان در انجام تکالیف دینی... .2
بدون شک در اجتماعی که تعادل وجود داشته و از نظام اقتصادی عادلانه و
سالمی برخوردار باشد، اکثریت مردم درآمدی کافی و بسنده خواهند داشت و
نیازهای خود را تأمین خواهند کرد. در چنین اجتماعی، درصد اندکی از مردم
محروم میمانند که محرومیت آنان به جبرهای طبیعی، ناتوانیهای جسمی، و
گهگاه ظلمها و حق کشیهای فردی و جزئی مربوط میشود.
این گونه محرومیتها، با اجرای قوانین یاد شده و تن دادن مردم به آنها
برطرف میگردد. (چنان که در کلام والای حضرت آمده است) که علت وضع قانون
زکات، تأمین خوراک بینوایان و کمک به آنان است؛ تا اندازهای که چون دیگران
بتوانند به امور دین و دنیای خود برسند.
تقویت بنیه بینوایان و توانیابی آنان برای انجام دادن تکالیف دینی، هدف و
مرز این قانون است و تکلیف بر پایه حصول این مقصود ارزشمند استوار است و
تا این مقصود در همه افراد تهیدست جامعه تحقق نیافته، تکلیف باقی است و
این چگونگی روشن میکند که اگر ظلم و استثمار، در دوران طولانی بر اجتماعی
حاکم بود، و فقر و محرومیت همه گیر و عمیق گشته بود، باید به هدف اصلی و
علت وضع قانون توجه کرد، و آن چنانکه در کلام امام رضا علیه السلام آمده
است، مساوات با محرومان و کمکرسانی و توانبخشی به آنان است تا قادر به
زندگی و عمل به احکام دین باشند.
بر مبنای این دیدگاه و تعلیم ارزشمند، در هر جامعهای برخی آدمیان از بدی
حادثه تهیدست شدند و در تنگنای مالی قرار گرفتند. این وظیفه توانمندان و
ثروتمندان است که گره از کار فروبسته آنان بگشایند و به آنها توان اقتصادی
ببخشند، تا با خیالی آسوده، به زندگی خویش ادامه دهند.
امام رضا علیه السلام یکی از فلسفههای تشریع «زکات» را استفاده آن در
همین موارد میدانند و در مقام تبیین حکمت وجوب زکات میفرمایند: «خداوند
مردمان تندرست را مکلف کرده است تا به کار مردم زمینگیر و گرفتار رسیدگی
کنند. [همچنین،] پرداخت زکات موجب برکت مال و سبب رأفت و مهربانی به
ناتوانان و توجه به مسکینان و انگیزش مردمان به مساوات و تقویت فقرا و یاری
رساندن به آنها در انجام دادن تکالیف دینی است»3. همچنین حضرت علیه السلام
در رابطه با اهمیت زکات، میفرمایند: «من صلی و لم یزک لم تقبل صلوته؛ هر کس نماز بخواند، ولی زکات و مالیات اسلامی نپردازد، نمازش قبول نمیشود».4
آنچه از مجموعه آیات و روایات رسیده درباره زکات و حکمت تشریع آن به دست
میآید، این است که چنین قانونی، در مهمترین هدف خود، برای از بین بردن
فقر و عوارض آن از عرصههای زندگی به صورتی فراگیر است که در نتیجه آن،
سیمای جامعه از فقر به بینیازی تحول مییابد و دیگر در آن، بیچاره و
نیازمندی مشاهده نمیشود و همه، اهل ایمان و دارای عزت هستند. همچنین،
زکات، وسیله عمدهای برای عادت دادن مردم به بخشیدن و انفاق کردن است، تا
آنجا که این امر، بدان منجر شود که در راه دین خدا از بذل جان خود نیز
مضایقه نکند. نباید از نظر دور داشت که میان قرب به خدا و عبادت او در نماز
و میان بخشیدن مال برای برانداختن فقر و بیچارگی از جامعه اسلامی، ارتباطی
نیرومند و استوار وجود دارد. پس زندگی اسلامی، زندگیای است که اجزای آن
از یکدیگر منفصل نمیباشد. «از این رو، نماز با زکات قبول میشود و زکات،
با نماز به درگاه خدا راه مییابد و ایمان و یقین، با پرداخت زکات شناخته
میشود».5
همچنین امام رضا علیه السلام درباره اندوختههای صدقهای نیز (که خود یکی
دیگر از طرق مقابله با فقر در جامعه اسلامی و رضوی محسوب میشود)،
فرمودهاند: «خَیرُ مالِ المَرءِ ذَخائِرُ الصَّدَقَةِ؛ بهترین مال انسان، اندوختههای صدقهای است».6
اما میزان بخشش و حد آن نیز نکتهای است که در شیوه و سیره رضوی مورد توجه
بوده است. امام رضا علیه السلام در این مورد فرمودهاند: «از بخششی که
زیان آن برای تو بیش از سودی است که به برادرانت میرسد خودداری کن».7