بینش
سرمایهداری، زمینهساز آزادی و استقلال در ثروتاندوزی و تکاثرگرایی و
نادیده گرفتن تعهد و مسئولیت است و موجب تحریف مفهومی مال و ملک. در برابر
بینش یاد شده، بینش عاریتی و استخلافی در اموال است که از تعالیم رضوی به
دست آمده است و در قرآن کریم و دیگر احادیث بدان تصریح شده و سیره موحدین
عالم همیشه این بوده و هست. این بینش زمینهساز عمل به تعهدها و
مسئولیتهای مالی است و دوری از شیوههای ظالمانه سرمایهداری در اموال.
سرمایهداری و پولپرستی از دیدگاه امام رضا علیه السلام نیز پدیده شوم و
شیطانی است که با تعالیم پیامبران و ایمان به روز رستاخیز سازگار نیست و با
رشد و تکامل انسان و زندگی عادلانه او در این دنیا نیز سازگاری ندارد.
امام رضا علیه السلام در نکوهش این موضوع میفرمایند: «...و البرائه ممن نفی الاخیار... و جعل الاموال دولة بین الاغنیاء...؛ (از ایمان است) بیزاری از کسانی که نیکان را از جامعه (اسلامی) تبعید کردند و اموال (مسلمانان) را میان ثروتمندان به گردش گذاشتند».1
همچنین امام رضا علیه السلام در سخنی دیگر در مذمت سرمایهداری و حرص مال میفرمایند:
لا یجتمع المال الا بخصال خمس: ببخل شدید، و امل طویل، و حرص غالب و قطیعه الرحم و ایثار الدنیا علی الاخرة.
مال دنیا جمع نشود مگر در سایه پنج خصلت:
بخل زیاد، آرزوهای دراز، آزمندی چیره (بر انسان)، ترک صله رحم (و رسیدگی
به بستگان تنگدست) و دنیادوستی و فراموش کردن آخرت.2
مشکل سرمایهداری (چون دیگر مشکلات) در درجه نخست، به خود انسان باز
میگردد و با مجموعه نظام فرهنگی، تربیتی و اخلاقی آدمی در آمیخته است و
سپس به جامعه کشیده میشود. همین موضوع، معیار تمایز بنیادین میان بینش
اسلام و دیگر مکاتب است. اسلام، انسانگراست و در هر مشکلی نخست به سراغ
انسان و اندیشهها و روحیات او میرود و خاستگاه اصلی کجروی و انحراف را
در وجود او میجوید و برای درمان هر بیماری اخلاقی و روحی، یا اجتماعی،
اقتصادی، سیاسی و... به تربیت انسان و تهذیب اخلاقی او میپردازد.
یکی از مهمترین معیارهای باطل رشد سرمایهداری در جامعه که در احادیث
امام رضا علیه السلام نیز به عنوان عامل فساد معرفی شده است، پدیده
رباخواری است. این پدیده به عنوان یکی از مهمترین امور ناپسند اقتصادی
است که مورد مذمت دین اسلام و نکوهش ائمه اطهار واقع شده است و در سال جهاد
اقتصادی نیز که بر تلاش و کار و تلاش ویژه بر فعالیتهای مولد و تولیدی
تأکید وافری صورت گرفته است، میبایست به عنوان هشداری جدی دوری از
فعالیتهای غیر تولیدی و مضر، مانند پدیده زشت رباخواری را به آحاد جامعه
اسلامی گوشزد نمود.
امام رضا علیه السلام درباره تحریم این موضوع میفرمایند:
عِلَّةُ تَحْرِیمِ الرِّبَا، أَنَّما نَهْی اللَّهِ
عزوجل عَنْهُ، لِمَا فِیهِ مِنْ فَسَادِ الاموال، لَانَ الانسان اذا
اشْتُرِی الدِّرْهَمِ بِالدِّرْهَمَینِ، کان ثَمَنُ الدِّرْهَمِ دِرْهَماً
وَ ثَمَنُ الاخر بَاطِلًا، فَبَیعُ الرِّبَا وَ شِرَائِهِ وکس عَلِی کل
حَالٍ عَلِی الْمُشْتَرِی وَ عَلِی البایع، فَحَرَّمَ اللَّهُ تبارک وَ
تَعَالِی الرِّبَا لَعَلَّهُ فَسَادِ الاموال کما حَظَرَ عَلِی السَّفِیهِ
انَّ یدْفَعُ الیه مَالُهُ لِمَا یتَخَوَّفُ عَلَیهِ مِنْ افساده... !
علت تحریم ربا این است که خداوند عزوجل
از ربا نهی کرد، چون مایه تباهی اموال است؛ زیرا انسان اگر یک درهم را به
دو درهم بخرد، [در حقیقت] بهای درهم، یک درهم بیشتر نیست، و بهای درهم دیگر
باطل (و بدون حق) است، پس خرید و فروش ربوی، در هر حال برای فروشنده و
خریدار زیان و کمبود دارد، پس خداوند متعال ربا را ممنوع اعلام کرد؛ زیرا
اموال تباه میگردد. چنان که منع کرد سفیهان اموال خود را در دست گیرند،
چون بیم تباهی آن اموال میرود3.
در واقع سرمایهدار با به کارگیری سرمایه بدون کار و استفاده از بهره پول،
ثروتها میاندوزد و گروه زیادی را تهیدست میسازد. دقیقاً میتوان محاسبه
کرد که در ارتباط با یک سرمایهدار رباخوار، چند صد نفر پس از چند سال
زمینگیر و ساقط میشوند و سرمایه و ثروت ایشان به تدریج به جیب یک نفر
سرازیر میگردد.
در بخش دیگری از کلام امام در علل تحریم ربا، به ظلم نیز تکیه شده است و
این تعلیل و علتیابی که امام تبیین میکنند، آموزنده معیارهای کلی و
قانونمندی است که در کل جریانهای اقتصادی راهگشا است.
تکیه بر ظلم در بیان علت تحریم ربا، همان محور اصلی تعالیم الهی ادیان
است، یعنی هر کار، رفتار، قانون، روش و برنامهای که سرانجام در یک محاسبه
دقیق به ظلم و ستم اجتماعی بینجامد، باطل و غیر اسلامیاست. محور حق و
مشروعیت، عدل و عدالت است.
امام رضا علیه السلام ، در تحریم رباخواری عللی را بر میشمارد، از جمله
اینکه در رباخواری و سودپرستی، فرایض ترک میشود، و تعهدهای انسانی،
اجتماعی، به ویژه در مسائل مالی، نادیده گرفته میشود. روشن است که
سرمایهداران ومتمکنان در برابر نیازهای ضروری جامعه و افراد (به نص آیات و
احادیث) مسئولند و باید از امکانات و سرمایه خود برای رفع نیازها استفاده
کنند. این تعهد و مسئولیت مهم اجتماعی در سایه دلبستگی و پول دوستی زیر پا
گذاشته میشود و سرمایهداری که باید برای رفع نیازها بکوشد، نیازها را
ابزاری برای استثمار و سودخواری بیشتر قرار میدهد و به تدریج جیب اکثریت
را تهی میسازد. پشت کردن به این تعهد و مسئولیت اجتماعی از ناهنجارترین
خویها وخصلتهای سرمایهداری است و با روح تعالیم اسلام تضاد دارد، بلکه
سراپا ضد اسلام و مسلمانی است. لذا این مسئله را در تحقق شعار جهاد اقتصادی
باید بسیار مهم دانست و از طرق مختلف اهمیت این موضوع را در افکار عمومی،
تبیین و تنویر نمود.
امام رضا علیه السلام همچنین میفرمایند:
رَبِحَ المومن عَلِی أَخِیهِ رِبًا، إِلَّا أَنْ
یشْتَرِی مِنْهُ شَیئاً باکثر مِنْ مئه دِرْهَمٍ، فَیرْبَحُ فِیهِ قُوتَ
یوْمِهِ أَوْ یشْتَرِی مَتَاعاً لِلتِّجَارَةِ فَیرْبَحُ عَلَیهِ رِبْحاً
خَفِیفاً!
سود گرفتن مؤمن از برادر دینی خویش
رباست، مگر اینکه چیزی را به بیش از صد درهم بخرد. در این صورت، به اندازه
خوراک روزانهاش سود دریافت میکند، یا کالایی را برای فروش بخرد، در این
صورت سود اندکی از او میگیرد.4
همچنین امام در سخنی دیگر در رابطه با پرهیز از ربا میفرمایند:
اِعْلَمْ (یرْحَمُکَ اللّه) اَنَ الرِّبا حَرامٌ
سُحتٌ، مِنَ الکَبائِرِ وَ مِمّا قَدْ وَعَدَ اللّه عَلَیهِ النّارَ
فَنَعوذُ بِاللّه مِنْها، وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلی لِسانِ کُلِّ نَبی وَفی
کُلِّ کِتابٍ!
خدایت رحمت کند! بدان که ربا حرام و از
گناهان کبیره است و خداوند بر آن وعده آتش داده. است پس پناه میبریم به
خدا از آتش. ربا را همه پیامبران و همه کتابهای آسمانی حرام کردهاند.5
در پرتو این کلام حضرت علیه السلام ، به یک محدودیت اصولی میرسیم و آن،
محدودیت در چهارچوب سودهای تجاری و داد و ستدها است. داد و ستد و تجارت، در
اصل و ماهیت، مباح و مجاز است و کسانی که کالایی را با کوشش و صرف وقت، در
اختیار مصرفکننده قرار میدهند، به مصرفکننده کمک کردهاند و شایستگی
مزد و پاداش و به اصطلاح مقداری سود دارند؛ لیکن این سودها باید محدود
باشد، و در چهارچوب قانون عدل و انصاف محدود گردد. شرایط و نوسانهای
اجتماعی و اقتصادی، نباید موجب گردد که در روابط تجاری و خرید و فروش پای
سودهای کلان به میان آید، و نظام فاسد و ضد اجتماعی واسطهگری، بتواند در
تنگناها و فشارهای اقتصادی، سودهای کلان به جیب بزند، و دست تودههای
مصرفکننده را به نام جواز سود در معاملات تهی سازد.
یکی دیگر از مهمترین شیوههای نظام سرمایهداری، که زمینهساز گسترش بخش
فقر در جامعه نیز محسوب میگردد، کم بها دادن به کار و کالای مردم است.
مواد خام و کالاهای مورد نیاز و دارای ارزش، با رنج و زحمت از معادن،
مزارع، دریاها، کوهها، و... استخراج و تهیه میشود، و به سرمایهداران و
کارخانهها عرضه میگردد. سرمایهداران با مکانیسم ویژهای بها و ارزش
حقیقی آنها را نمیپردازند. این خود غصب و تصاحب ثمره کار دیگران است.
امام رضا علیه السلام در این باره میفرمایند: »...و اجتناب الکبائر و هی قتل النفس... و البخس فی المکیال و المیزان... و الخیانة...؛ (از اسلام ناب و خالص است)، دوری از گناهان کبیره و آدمکشی و کاستن پیمانه و ترازو و... و خیانت (در مسائل مالی و ...)».6
امام رضا علیه السلام همچنین میفرمایند:
«... و البرائة من الذین ظلموا آل محمد صلی الله
علیه و آله و البرائة من الناکثین و القاسطین و المارقین ... و البرائة من
اهل الاستئثار...؛ (از اسلام و
ایمان است) بیزاری از کسانی که به آل محمد علیهم السلام ظلم روا داشتند و
برائت از پیمانشکنان و منحرفان و مرتدان... و بیزاری و برائت از
انحصارطلبان در اموال».7
استئثار یا همان انحصارطلبی، از آثار شوم سرمایهداری و شیوههای نظام
اشرافی و تکاثری است. استئثار در لغت به این معنا است که انسان مال و متاع و
یا چیزی را که مورد میل و رغبت و نیاز دیگران است، ویژه خویش سازد و با
خودکامگی و استبداد دست دیگران را از آن کوتاه کند. این طبقه که اهل
استئثارند، (یعنی انحصارطلب هستند)، اموال و منابع ثروت و درآمد جامعه را
به خود و نزدیکان خود اختصاص میدهند و ثروتها و منابع عمومی مولد ثروت
را ویژه خویش میسازند، یا نزد خود ضبط میکنند.
زراندوزی و گردآوری بیحساب و کتاب مال و ثروت نیز، از دیگر عوامل ایجاد
شکاف طبقاتی میان افراد جامعه و از جمله معلولهای دیگر گسترش پدیده
سرمایهداری و ایجاد فقر در جوامع انسانی محسوب میگردد. افراد در اثر
گرایش به سودپرستی و عشق به ثروتاندوزی، نیکوکاری و نیکی به انسانها را
فراموش میکنند، و به انسانها و جامعه و حق و عدالت و اخلاق از همین دریچه
مینگرند، و از کارهایی که به زندگی انسانها سامان میبخشد، روی بر
میتابند. بدین سان، معروف یا همان کارهای نیک و انسانی، که تعبیری کلی و
گویا از همه کارهای نیک انسانی و پایه روابط درست مردمی است، از اجتماع
رخت برمیبندند.
خداوند در قرآن کریم به زراندوزانی که هرگز با پول خود انفاق نمیکنند و
گرههای اقتصادی مردم و جامعه را نمیگشایند، وعده عذابی دردناک میدهد و
میفرماید:
کسانی که زر و سیم را گنجینه کردهاند و آن را در راه خدا هزینه نمیکنند،
به عذابی دردناک بشارت ده؛ روزی که آن [گنجینه]ها را در آتش بگذارند و
پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند. [و گویند:] این است آنچه
برای خود اندوختید. پس [کیفر] آنچه را میاندوختید، بچشید!» (توبه: 34 و
35)
امام رضا علیه السلام درحدیثی زیبا به روانشناسی زراندوزان پرداخته و ریشههای زراندوزی را این گونه برشمرده است:
لایجتمع المال الا بخصال خمس: ببخل شدید و امل طویل و حرص غالب و قطیعة الرحم و ایثارالدنیا علی الاخرة!
مال جمع نمیشود مگر با پنج خصلت: بخل شدید، آرزوی دراز، حرص غلبهکننده، قطع رحم و مقدم داشتن دنیا برآخرت.8
پدیده شوم زراندوزی، از آفات روحی است که از خوی و خصلت، شیوه تفکر و
اخلاق باطنی زشت سرچشمه میگیرد. از این رو، برای شناخت ماهیت این پدیده،
حتی به عنوان موضوعی از موضوعات اقتصادی و مشکلی از مشکلات اجتماعی، باید
به روان و باطن آدمیان توجه و انگیزهها و علل درونی این آفت را بررسی کرد.
همین موضوع، معیار تمایز بنیادین میان تفکر اسلام و دیگر مکاتب است که از
عوامل اصلی در تمام مسائل؛ یعنی خود انسان و گرایشهای درونی او غافل
نمیماند.
خوی و خصلتهایی که در این سخن رضوی علیه السلام یاد شده است، نشان دهنده
بیتعهدی و بیاحساسی به محرومان و بینوایان است، که زیرپا نهادن اصول
عدالت اجتماعی را در پی خواهد داشت.
بی گمان، مالاندوزی نکوهیده که انگیزههایی شیطانی دارد، موجب درآمدهایی
است که از راههای ظلم، استثمار، احتکار، تولید جنس بیکیفیت، غصب،
رباخواری و مانند آنها به دست آمده است، نه از راه تولید و
سرمایهگذاریهای سازنده و کسبهای حلال.9
نکتهای دیگر که از این سخن امام رضا علیه السلام دریافت میشود، اهمیت
کار فرهنگی و اخلاقی در جامعه است. بر این اساس، برای ریشه کن کردن فقر و
شکوفا ساختن اقتصاد جامعه، چارهای جز رشد فرهنگی جامعه و اصلاح اخلاق
مردمان وجود ندارد؛ زیرا اگر اخلاق در جامعه حکمفرما نباشد و انسانها به
رشد فرهنگی نرسند، روحیهای زراندوز پیدا خواهند کرد.
امام رضا علیه السلام زراندوزان را کسانی میدانند که اصول اخلاقی را زیر
پا نهادهاند. همچنین، بخیل و دارای آرزوهای دور و دراز و حریص هستند.
بیگمان، آنکه به رشد فرهنگی رسید و جان خویش را از خلق و خوهای نکوهیده
پیراست، هرگز انحصارطلب نیست، بلکه اهل انفاق و گشادهدستی خواهد بود.
درنتیجه، به سهم خود در ریشهکن ساختن فقر در اجتماع و شکوفایی اقتصادی
جامعه، نقش مؤثر خواهد داشت.